توضیحات
قسمتی از کتاب…
از دیدهی من تا لب تو مروه صفا شد
وز چیدن آن لبِ مرا درد دوا شد
با آمدنت شهر پر از قبلهنما شد
هر کس که تو را دید مسلمان خدا شد
چون عاشق معشوق به رهت غرق ثنا شد
ای بانوی برفهای سپید با لب خونین
ای شادی حال دل غمگین مساکین
با خنجر تیزت برسان قوس به تنوین
کآن رحمت عشقِ هنرت رفت به تحسین
صوت صنم و ساغر صورت به صدا شد
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.